جدول جو
جدول جو

معنی بالی زاده - جستجوی لغت در جدول جو

بالی زاده(دَ / دِ)
مصطفی افندی بالی زاده، از معاریف زمان سلطان محمدخان چهارم که در سال 1058 هجری قمری به سمت قاضی عسکرسلطان و سپس در 1067 به مقام مشیخت ترفیع یافت. احادیث بسیار از ابوایوب انصاری نقل کرده است. او راست: شرح فصوص الحکم لابن العربی. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1219 و معجم المطبوعات شود، مخفف ابراهیم و مراد در شعر ذیل ابراهیم سیمجور دواتی است سپهسالار سامانیان به خراسان:
فعل نکو ز نسبت بهتر کزین قبل
به شد ز سیمجور براهیم سیمجور.
ناصرخسرو.
- براهیم زاده، فرزند ابراهیم خلیل:
دعوی کنند گرچه براهیم زاده ایم
چون ژرف بنگری همه شاگرد آزرند.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ / دِ)
موسی بن محمد بن قاضی محمود رومی چلبی از مردم بروسه یکی از دانشمندان ریاضی و هیأت و حکمت است که به خراسان و ماوراءالنهر سفر کرد و به سال 811 در شیراز و به سال 815 در سمرقند بود و چون امیر الغ- بیک تأسیس رصد خانه سمرقند را به غیاث الدین جمشید دستور داد و غیاث الدین به سال 832 قبل از اتمام رصدخانه وفات یافت قاضی زاده متصدی تکمیل آن گردید. سال وفات وی بدست نیامد و معروف است که پیش از اتمام رصدخانه در حدود سال 840 وفات یافته و پس از او علی قوشچی متوفی 879 آن را اتمام نموده است. تألیفاتی به عربی دارد. او راست: 1- شرح التذکره، خطی. در هیأت. زرکلی گوید: آن را در کتاب خانه لورنز یانه در فلورانس بشماره ’271 شرقی’ دیدم که به سال 811 در شیراز نوشته شده. 2- شرح اشکال التأسیس سمرقندی، خطی در هندسه که آن را در سمرقند به سال 815 به انجام رسانید. 3- حاشیه ای بر شرح هدایه، خطی و آن حاشیه ای است بر شرح هروی بر هدایه الحکمه ابهری. 4- شرح ملخص در هیأت، چاپی. (الشقائق النعمانیه در حاشیۀ ابن خلکان. ج 1 ص 17- 30) (کشف الظنون و الفهرس التمهیدی ص 472) (معجم المطبوعات ستون 1488) (عثمانلی مؤلفلری ج 3 ص 291) (الاعلام زرکلی چ 2 ج 7 ص 282) (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1489)
لغت نامه دهخدا
(دَ دَ / دِ)
قحبه زاده و حرام زاده. (آنندراج). زادۀ زنا و حرام زاده. (ناظم الاطباء) ، زن جلب. (آنندراج). قرمساق. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
پسردائی. پسر برادر مادر
لغت نامه دهخدا
(اَ بو یَ ؟)
عبدالحلیم بن محمد (مولی...). متوفی بسال 1013 هجری قمری او راست: تعلیقه ای بر اشباه و نظائر ابن نجم و نیز شرحی بر هدایه فی الفروع تألیف برهان الدین علی بن ابی بکر المرغینانی الحنفی. (کشف الظنون). و رجوع به عبدالحلیم اخی زاده شود
یحیی بن عبدالحلیم. متوفی بسال 1020 هجری قمری او راست: رسالۀ بحریه
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
غریب زاده. (مجموعۀ مترادفات ص 312)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
فرزند دائی. پسردائی. دختردائی، پسر نیای پدری. دختر نیای پدری
لغت نامه دهخدا
(غَزْ زا دَ)
متوفی به سال 977 هجری قمری) مولانا عبدالله افندی. از دانشمندان عثمانی و از نسل حجه الاسلام امام غزالی است. او از عبدالله افندی محشی تفسیر بیضاوی و پس از آن طاشکپری زاده مصلح الدین افندی اخذ علوم کرد. مدتی به شغل تدریس و قضاء اشتغال داشت و بعد به بازرسی اوقاف مصر منصوب گردید و به سبب کاردانی و لیاقتی که از خود ظاهر ساخت به دستور صدر اعظم رستم پاشا مورد اکرام و انعام قرار گرفت. او شرحی بر اسماء حسنی نوشته است. (از قاموس الاعلام ترکی)
عبدالرحمن. او راست: تعلیقه بر کتاب ’اصطلاح الوقایه فی الفروع’ و تعلیقه بر حاشیۀ سیدشریف بر ’تجرید الکلام’. (کشف الظنون چ 2 استانبول 1941م ص 109 و 347)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
فرزند حاجی، ابله. گول، متلف. مبذّر
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ دَ / دِ)
پسرخاله. دختر خاله. خاله زا (به اصطلاح اهل گیلان) : فرعون تو را میخواهد به بدل قبطی بکشدو آنمرد خاله زادۀ فرعون بود. (قصص الانبیاء ص 92).
- امثال:
خاله ام زائیده خاله زام هو کشیده
لغت نامه دهخدا
(بَ یَ / یِ دَ / دِ)
زنازاده: سلم آواز داد سرهنگی را از سرهنگان کرمانی نامش محمد بن مثنی، و گفت بگوی آن کشتیبان را که امیر فرموده که به در آی. محمد گفت ای بلایه زاده سیّد ازد را چنین همی گویی، پس حمله بردبر ایشان و حربی سخت کردند. (ترجمه تفسیر طبری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حاجی زاده
تصویر حاجی زاده
فرزند حاجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مال زاده
تصویر مال زاده
جا فزاده موله زای، زن جنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصلی زاده
تصویر اصلی زاده
خوبنیاک اصیل زاده دارای نژاد و تبار
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی در جنوب شرقی شهر کردکوی که دارای نام های بال ده، بال
فرهنگ گویش مازندرانی
بیش از، بیشتر از بیشتر
فرهنگ گویش مازندرانی
بالا جاده، آبادی ای بزرگ در جنوب شرقی کردکوی از سدن رستاق
فرهنگ گویش مازندرانی